loading...
دل نامه

لایو بازدید : 62 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
دیشب فیلم حوض نقاشی رو دیدم .

خیلی گریه کردم. خیلی ...

من اصلا طاقت دیدن این جور فیلما رو ندارم.

همسرم به شدت منو منع کرد که دیگه حق نداری از این فیلما ببینی...خودتو کشتی!!!!

ای بابا.... ... آدم اختیار گریه و احساس خودشم نداره ... 

به امیر { برادرم} زنگ زدم. درباره مدرسه و کتاب فیزیکش گفت. بعد با یه لحنی پرسید:

پگاه نمیای اینجا؟

به هزار زور جلوی بغضمو گرفتم و گفتم دوشنبه میام ... دوشنبه ...

دیشب مادرم بهم زنگ زد. بهم گفت خانواده شوهرت فهمیدن من دارم جدا میشم.؟

الکی گفتم نه. گفت : چرا ؟ بگو . من که دیگه برنمیگردم...

چنان خونسرد گفت که دلم میخواست سرش داد بزنم.

گفتم هروقت طلاقنامه تو گرفتی میگم. .. بعدشم قطع کردم.

چه قدر دوس دارن آزارم بدن !!!!! چه قدر ...

چند روزیه که دوباره سر دردام شروع شده. درد ... درد ...درد ...

درسای کوفتی هم که بدتر از همه. نمیدونم آخه ارشد به چه دردم میخوره ...

هنوز از گریه پرم. چشمام پره.





ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 94
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 53
  • بازدید سال : 219
  • بازدید کلی : 8,974