سلول چیست؟
کوچکترین واحد حیاتی پیکره هر موجود زنده را سلول می گوییم.
می توان گفت چنانچه بدن موجودات را به یک ساختمان تشبیه کنیم سلول ها به تعبیری آجرهای تشکیل دهنده ی بنا هستند.
هر سلول از اجزای مختلفی تشکیل شده است که به طور عمده سیتو پلاسم، غشای سیتوپلاسمی و هسته هستند.
سیتوپلاسم چیست؟
سیتوپلاسم شبیه مایع غلیظی به نظر می رسد که حاوی مواد مختلف از جمله آنزیم هاست.
آنزیم ها از جنس پروتئین بوده و درون خود سلول ساخته می شوند و وظیفه ی آنها اداره کردن تغییرات شیمیایی داخل سلول است.
در واقع شبیه یک کاتالیزور عمل می کنند. یعنی انجام یک واکنش شیمیایی را تسریع می کنند، بدون اینکه خود در آن شرکت کنند و بنابراین مصرف نمی شوند؛ لذا می توانند بارها و بارها مورد استفاده قرار گیرند.
علاوه بر آنزیم ها در سیتوپلاسم تعدادی اجزای بسیار کوچک وجود دارند که در ساختن سیتوپلاسم نو، و همچنین تولید موادی که در خارج از سلول باید مصرف شوند و یا در تجزیه ی مواد برای تولید انرژی، نقش دارند.
ضمنا دانه های نشاسته یا قطرک های چربی که در واقع غذاهای ذخیره ای تلقی می شوند نیز ممکن است در سیتوپلاسم یافت شوند....
و در نهایت هسته ی سلول ها درون سیتوپلاسم جای دارد.
هسته چیست؟
هسته ی هر سلول در واقع نقش مدیریت تغییرات شیمیایی که درون سیتوپلاس رخ می دهد را بر عهده دارد.
هر سلول دارای یک هسته است که معمولاَ کروی بوده و همانطور که ذکر شد به وسیله ی سیتوپلاسم احاطه شده است.( قسمت صورتی رنگ)
از دیگر وظایف هسته کنترل تقسیم سلولی است. در واقع سلول بدون هسته قادر به تولید مثل نیست.
هر سلول برای تولید مثل می بایست به دو سلول دیگر تقسیم شود. و این تقسیم تنها مناطق رشد صورت می پذیرد.
از نمونه های مهم رشد می توان به دو سر استخوان ها و بشره پوست در جانوران و انتهای ریشه ها و جوانه ها در گیاهان اشاره کرد.
هر سلول تقسیم شده و دو سلول جدید پدید می آورد؛ دو سلول حاصل نیز ممکن است روند تقسیم را ادامه داده، سلول های جدیدی را پدید آورند...
اما معمولاَ یکی از دو سلول رشد می کند و به منظور انجام کار ویژه ای شکل و ساختارش تغییر می یابد.
به عبارت بهتر این سلول در حال رشد تخصصی می شود و با این اتفاق قابلیت تقسیم بیشتر را از دست می دهد.
هسته همچنین با توجه به مواد شیمیایی که درون خود دارد، تعیین می کند که سلول از چه نوعی است.
مثلا سلول خونی است یا مربوط به بافت کبد است.
غشای سیتوپلاسمایی چیست؟
این غشا لایه ی بسیار نازک و قابل انعطافی است که اطراف سلول را فرا می گیرد و علی رغم اینکه بسیار نازک است مانع خروج محتویات سلول و مخلوط شدن آنها با مواد اطراف می شود.
همچنین بر ورود وخروج مواد به داخل و خارج سلول نظارت دارد.
سلول ها در شکل ها و اندازه های متفاوتی وجود دارند.
مثلاَ سلول های ماهیچه ای و سلول های عصبی که ممکن است بسیار دراز باشند، سلول های مژک دار، سلول های خونی و ...
سلول های ماهیچه ای
ویژگی این شکل از سلول ها در این است که می توانند طول خود را کاهش دهند، این اتفاق وقتی توسط تعدادی از سلول ها به طور هم زمان صورت می گیرد، لایه ی ماهیچه ای منقبض می شود...
سلول های عصبی
این سلول ها برای هدایت پیام عصبی تخصص یافته اند.
هر عصب از اجتماع صدها رشته عصبی درست می شود
رشته های عصبی ممکن است خیلی بلند باشند. مانند رشته های عصبی که از پا تا نخاع ادامه دارند...
سلول های مژک دار
این سلول ها لایه ی داخلی بینی و نای را تشکیل می دهند.
زواید پلاسمایی سلول ها به نام مژک، با حرکت مداوم، مایع درون خود را به سمت خار جریان می دهند و بدین ترتیب میکروب ها و ذرات غبار را از شش ها دور می کند.
گلبول سفید
نوعی از سلول های خون است که برای خوردن باکتری های زیان آور تخصص یافته است.
گلبول سفید می تواند با تغییر شکل دادن به بدن خود، حرکت کند. ضمنا قادر است از دیواره ی مویرگ ها بگذرد و وارد بافت های اطراف شود.
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم
عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657
البته این مدل های جدید 2013 عینک آفتابی را از سطح فروشگاه ها جمع اوری کردم
عینک ریبن مدل RayBan CAT 8657
که آب می دهد و...
گلاب می خواهد!...
به مناسبت هفته نیروی انتظامی نیروهای فعال و نمونه این نیرو در طرقبه شاندیز تجلیل شدند.
به گزارش مجله خبری طرقبه ، در مراسم صبحگاه مشترک نیروهای نظامی شهرستان طرقبه شاندیز که با حضور مسئولین در مقر پاسگاه ویرانی این شهرستان برگزار شد فرماندار بهعنوان رئیس ... ادامه مطلب
خیلی گریه کردم. خیلی ...
من اصلا طاقت دیدن این جور فیلما رو ندارم.
همسرم به شدت منو منع کرد که دیگه حق نداری از این فیلما ببینی...خودتو کشتی!!!!
ای بابا.... ... آدم اختیار گریه و احساس خودشم نداره ...
به امیر { برادرم} زنگ زدم. درباره مدرسه و کتاب فیزیکش گفت. بعد با یه لحنی پرسید:
پگاه نمیای اینجا؟
به هزار زور جلوی بغضمو گرفتم و گفتم دوشنبه میام ... دوشنبه ...
دیشب مادرم بهم زنگ زد. بهم گفت خانواده شوهرت فهمیدن من دارم جدا میشم.؟
الکی گفتم نه. گفت : چرا ؟ بگو . من که دیگه برنمیگردم...
چنان خونسرد گفت که دلم میخواست سرش داد بزنم.
گفتم هروقت طلاقنامه تو گرفتی میگم. .. بعدشم قطع کردم.
چه قدر دوس دارن آزارم بدن !!!!! چه قدر ...
چند روزیه که دوباره سر دردام شروع شده. درد ... درد ...درد ...
درسای کوفتی هم که بدتر از همه. نمیدونم آخه ارشد به چه دردم میخوره ...
هنوز از گریه پرم. چشمام پره.
ازخداخواستم:.....
خدا گفت: نه
رها کردن کار توست. تو بايد از آنها دست بکشی
از خدا خواستم تا شکيبايی ام بخشد،
خدا گفت: نه
شکيبايی زاده رنج و سختی است
شکيبايی بخشيدنی نيست، به دست آوردنی است
از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد،
خدا گفت: نه
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوری
از خدا خواستم تا از رنج هايم بکاهد،
خدا گفت: نه
رنج و سختی ، تو را از دنيا دورتر و دورتر، و به من نزديکتر و نزديکتر می کند
از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد،
خدا
گفت: نه
بايسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی اما من تو را
هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوی
من هر چيزی را که به گمانم در زندگی لذت می آفريند از
خدا خواستم و باز گفت: نه
من به تو زندگی خواهم داد، تا تو خود از هر چيزی لذتی به
کف آری.از خدا خواستم ياری ام دهد تا ديگران را دوست بدارم، همانگونه که آنها مرا
دوست دارند
و خدا گفت: آه، سرانجام چيزی خواستی تا من اجابت کنم
دوازده قطره از درياي فضايل جوادالائمّه عليهم السلام را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید
ماه رمضان ماه نزول قرآن و ماه مهمانی خدا بر همه دوستان عزیزم مبارک باشه تو این ماه ما رو از دعاهاتون بی نصیب نکنید
من که امسال هم این توفیق رو ندارم که روزه دار باشم
(اولین ماه رمضان با حضور فرشته های کوچولو)
سلام به عشقهای مامان:
پنجشنبه13/4/92
عصر رفتیم خونه مامان جون(بابایی) خیلی از دیدنتون خوشحال شدن شما وروجکا هم کلی ذوق کردین واسه خودتون چونکه مامان جون مدام بغلتون میکنه...شب هم تا برگشتیم خونه ساعت11:30بود،ساعت یک ربع به یک هم عمه زهرا زنگ زد و گفت میخواد بیاد شما رو ببینه آخه نمیدونین که چقدر واسه اش عزیزین که واسه دیدنتون هر وقت باشه و دلتنگتون میشه میاد
شنبه15/4/92
شب خاله آزیتا،عسل،عمو،مامان جون اومدن خونمون واسه شام مهمونمون بودن و تا آخر شب موندن عسل که از بازی با شما سیر نمیشد تو اتاق تو تختتون بودین که صدای جیغتون بلند شد نگو صدای جیغ ریحانه که از ذوق جیغ و خنده ات یکی شده بودخیلی ناز بود از هیجان نمیدونستی چیکار کنی تا حالا خنده اینجوری سابقه نداشت
موقع رفتن هم عسل دلش نمیخواست ازتون دل بکنه
یکشنبه16/4/92
صبح نوبت آتلیه داشتین واسه عکس ساعت11رفتیم، یگانه اصلا همکاری نکردی خنده که نمیکردی به دوربین هم نگاه نمیکردی همش سرت پایین بود فقط یکی از عکسات خوب شد که مجبور شدیم فقط همون رو انتخاب کنیم
ولی ریحانه مامانی خیلی خوب بودی و آقای عکاس ازت راضی بود ولی بخاطر اینکه میخواستیم عکساتون با هم باشه فعلا همون یه دونه رو میگیریم تا واسه یه مدت دیگه که باز بریم عکس بگیریم که خدا کنه دیگه اذیت نکنی یگانه شیطون بلا
یگانه مامان کاملا سینه خیز میری خدا نکنه چیزی توجهت رو جلب نکنه چنان سینه خیز براش میری که به نفس نفس میافتی،یه کلمات نامفهومی هم ادا میکنی مثل ابا،اد اد،ب ب
ریحانه هم تازه یاد گرفتی4دست و پا بشی ولی زود خسته میشی و تعادل نداری فقط الان به غلت زدن ادامه میدی
شبا هم نگو تا ساعت2شب بیدارین خوابتون خیلی کم و نامنظم شده،هرچه بزرگتر میشید شیطونتر میشید هرچی دم دستتون باشه میبرین تو دهنتون،اگه هم سرگرم کاری باشم که حواسم بهتون نباشه چنان جیغایی میزنین وقتی هم نگاتون میکنم میخندین و ذوق میکنین
و بالاخره عکساتون:
عاشق این هستین که پاهای همدیگه رو بگیرید و تودهن ببرین
اینجا دارین بیسکویت میخورین
یگانه
ریحانه
اینجا هم دارین برنامه کودک(بجه های آفتاب)رو میبینین
اینم یه نمونه بازیتون
ریحانه ملوسک
یگانه خانومی
اینجا هم خودتون تنهایی نشستین
اینم تنها عکسهایی که مربوط به عروسی عمه زهراست که تکی تونستم تو عکسا پیدا کنم
ریحانه که تو همه عکساش خواب بود
یگانه تو بغل بابایی
اين بخش صرفا جهت خنده ست.براي همين اگه نظر بدين كه بهتره،ولي اگه ندادين هم اشكالي نداره!
اما اين آخري از همه بهتره.اگه دقت كنيد ميتونيد صورت هاي زيادي رو ازميان شاخ و برگهاي انبوه درخت پيدا كنيد...
تعداد صفحات : 10